یادداشت های روزانه
یادداشت های روزانه

روزانه نویسی|۲۶ دی

کارم را از ۷:۳۰ صبح شروع کردم. از دیروز عصر دلشوره‌ی عجیبی روی قلبم سنگینی می‌کند که دلیلش را نمی‌دانم. امروز صبح دلم می‌خواست مفصل

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

یادداشت‌های پراکنده

شنبه ۱۶ دی ماه ۰۲ می‌خواستم درگیر نام نوشته‌ام شوم که مچ خودم را گرفتم و گفتم بی‌خیال، بعدن هم می‌شود تغییرش داد. بارها همین

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

خویش قدیمی

پنجره خویشِ قدیم من است. روزهایی که از زندگی و زندگان وا می‌مانم به سراغش می‌روم و تاریکی‌های روحم را با او روشن می‌کنم. گاهی

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

آدم‌ها هم بو می‌دهند

امروز ظهر وقتی به همراه پسرم از مدرسه برمی‌گشتیم، از من خواست که برایش«به» بخرم. به این میوه خیلی علاقمند است و مثل سیب با

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

مجوزهای اهمال‌کاری

“کسی که برای رفع یک مشکل منصوب می‌شود و حقوق می‌گیرد، جایی در دل خود به بقاء آن عشق می‌ورزد و فکر می‌کند”. کلی شرکی-

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

هزینه و دستاورد

امروز در ادامه‌ی کلاس نقاشی دخترم برای جلسه‌ی بعد، باید یک عدد پالت تهیه می‌کردم.  در مسیر م دو مغازه‌ی لوازم التحریر بود که از

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

خودت را به چی شبیه تر می‌دانی؟

کودک نوپایی را می‌مانم که قدم‌هایش سست و کوتاه است، بارها زمین می‌خورد ولی از آموختن دست برنمی‌دارد. جهان برایش پر از هزاران راه نرفته،

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

ارباب حلقه ها

چشمانم را که باز کردم دیدم که درون حلقه‌ای که بزرگ‌تر از تصور من بود، در حال دویدن هستم. اصلا مجبور بودم بدوم، یک لحظه

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

از حال بد به حال خوب

بیش از ۶ ماه است که دست به مُغار و لینو و اَستون نزده‌ام. امروز صبح حدود ساعت ۱۰ غمی سنگین به جانم آوار شد.غمی

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

شنیدن کی بود مانند دیدن؟

یادم می‌آیداول و وسط و آخر هرسال وقتی درباره‌ی برنامه‌هایم فکر می‌کردم یا می‌نوشتم، سکوت جزء جدایی ناپذیر اهدافم بود. هیچ وقت خدا هم موفق

ادامه مطلب »