آبان ۱۴۰۲(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)
یادداشت های روزانه

آدم‌ها هم بو می‌دهند

امروز ظهر وقتی به همراه پسرم از مدرسه برمی‌گشتیم، از من خواست که برایش«به» بخرم. به این میوه خیلی علاقمند است و مثل سیب با

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

مجوزهای اهمال‌کاری

“کسی که برای رفع یک مشکل منصوب می‌شود و حقوق می‌گیرد، جایی در دل خود به بقاء آن عشق می‌ورزد و فکر می‌کند”. کلی شرکی-

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

هزینه و دستاورد

امروز در ادامه‌ی کلاس نقاشی دخترم برای جلسه‌ی بعد، باید یک عدد پالت تهیه می‌کردم.  در مسیر م دو مغازه‌ی لوازم التحریر بود که از

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

خودت را به چی شبیه تر می‌دانی؟

کودک نوپایی را می‌مانم که قدم‌هایش سست و کوتاه است، بارها زمین می‌خورد ولی از آموختن دست برنمی‌دارد. جهان برایش پر از هزاران راه نرفته،

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

ارباب حلقه ها

چشمانم را که باز کردم دیدم که درون حلقه‌ای که بزرگ‌تر از تصور من بود، در حال دویدن هستم. اصلا مجبور بودم بدوم، یک لحظه

ادامه مطلب »
چیزی شبیه شعر

پیاده‌روی شاه توت و باران

در گوشه‌ای کشیک دستانم را می‌کشیدم که داشتند غنچه‌ای تازه شکفته را می‌بوییدند. و پاهایم را دیدم که طعم‌زمین را چشیدند بی خود نبود که

ادامه مطلب »