مجوزهای اهمال‌کاری

“کسی که برای رفع یک مشکل منصوب می‌شود و حقوق می‌گیرد، جایی در دل خود به بقاء آن عشق می‌ورزد و فکر می‌کند”. کلی شرکی- نویسنده، مشاور و آموزگار

دختر جوانی را می‌شناسم که هر زمان با او درباره‌ی برنامه‌های زندگی‌اش می‌خواستم حرف بزنم با جمله‌ی “حوصله ندارم” دیواری بلند بین من و خودش می‌کشید و به خودش این مجوز را می‌داد که همین بی‌حوصلگی می‌تواند دلیلی برای حرکت نکردنش باشد.

یا زنی که سنش را دلیل نداشتن توانایی برای تغییر می‌دانست و می‌گفت: “دیگر از من گذشته و تو سعی کن اینطور نباشی”.

یا زن دیگری که به خاطر ازدواج اجباری، تمام زندگی مشترک ۶۰ ساله‌اش را تباه شده می‌داندو مشکلات امروزش را سر همان ازدواج اجباری خراب می‌کند و تاج قربانی‌اش را آنقدر دوست دارد که با نخ و سوزن به سرش دوخته است تا هیچ کس نتواند آن را از سرش بردارد.

 و خودم که خیلی کارهایم را به خاطر محدودیت‌های غیر واقعی به تعویق انداخته بودم و حالا متوجه ضررهای بزرگی که کرده‌ام، می‌شوم.

اما چند سوال:

۱-من چه مشکلی دارم که توسط آن توانسته‌ام از اطرافیان یا محل کارم امتیازهایی دریافت کنم و همین امتیازها به من برای حل نکردن آن مشکل مجوزهای قانونی می‌دهد.

۲-من چه محدودیت‌هایی دارم که دیگران من را به خاطر آن محدودیت‌ها، از انجام بعضی وظیفه‌ها منع کرده‌اند و همین مجوزها باعث شده من برای برداشتن آن محدودیت  تلاشی نکنم؟

۳-من چه نقصان‌هایی دارم که خودم را به واسطه‌ی آنها به خاطر انجام ندادن کارهایی، سرزنش نمی‌کنم و انجام ندادنشان را به تاخیر می‌اندازم.

همه‌ی اینها سوالاتی هستند که وقتی از خودم پرسیدم جواب‌های باب طبعی برایشان پیدا نکردم.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط