آذر ۱۴۰۲(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)
نوشته‌های من

  برای مدرسه رفتن آماده می‌شد. به پدرش گفتم شیر دارد، فقط برایش یک کیک بگیر. پدرش گفت که کراکر ماهی خواسته. گفتم چه اشکالی

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

خویش قدیمی

پنجره خویشِ قدیم من است. روزهایی که از زندگی و زندگان وا می‌مانم به سراغش می‌روم و تاریکی‌های روحم را با او روشن می‌کنم. گاهی

ادامه مطلب »