احساسات
بازگشت به احساس|قسمت سوم
خوابهای مشوش دیشب، بدن هدا را کوفته و کسل کرده بود و انرژی لازم برای کارهای روزانه را نداشت. بدون صبحانه از خانه بیرون زد.
خوابهای مشوش دیشب، بدن هدا را کوفته و کسل کرده بود و انرژی لازم برای کارهای روزانه را نداشت. بدون صبحانه از خانه بیرون زد.
مِهر ایرج پزشکزاد در فروردینماه سال ۱۴۰۳ بر دلم افتاد. با دوست عزیزم مریمجان کشفی قرار گذاشتیم که از ابتدای سال ۰۳ هر ماه سراغ
سارا که از تغییر چهرهی هدا کمی نگران شده بود پرسید: -حالت خوبه؟ یه هو چی شد؟ +خوبم. فقط یادآوری چند خاطره کمی من رو