حیوان ناطق‌وار زندگی کرد

«آقای ص ص م گفته بود: چرا ما این‌قدر باید از ارزش‌های انسانی سخن بگوییم؟ بیایید یک‌بار هم که شده از ارزش‌های حیوانی حرف بزنیم.»*

گفته‌اند که انسان حیوان ناطق است و چه اشکالی دارد به ارزش‌های حیوانی ببالد؟ می‌تواند کرگردن‌وار زندگی کند یا گربه‌وار یا دلفین‌وار. چه اشکال دارد؟ شاید اصلن اینطوری بهتر بشود و شاید بالاخره راضی شود و دیگر چرتکه نیندازد. مگر غیر از این است که وقتی انسان تصمیم گرفت یک شترگاوپلنگ باشد زندگی‌اش را به فساد و تباهی کشید. خدا از حیوانات چه توقعی دارد، از انسان هم همان توقع را می‌کند. چرا اصرار داریم ارزش‌های حیوانی را به زیاده‌خواهی انسانی آغشته کنیم و جوری از حد و حدود غریزه خارج بشویم که بالاخره نفهمیم انسانیم یا حیوان؟

بیایید برای یک‌بار هم که شده تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم و بپذیریم که ما حیوان ناطقیم و نه بیش از این. حیوان است که قلمرو می‌طلبد. حیوان است که زاد و ولد می‌کند. حیوان است که برای زمستان غذا ذخیره می‌کند و حیوان است که هم‌نوع خودش را برای قلمرو بزرگ‌تر یا جفت بهتر می‌درد. البته همیشه در همین حد باقی می‌ماند و فراتر از غریزه حرکت نمی‌کند به همین خاطر جنگل هنوز جنگل است و قوانین خودش را دارد.

بهتر نیست یک‌بار و برای همیشه قید ارزش‌های انسانی را بزنیم و حیوان ناطق‌وار زندگی کنیم. مگر نمی‌خواهیم دوباره به عصر ارگانیک‌ها و نچرال‌ها برگردیم؟ قانون جنگل چه بدی دارد وقتی هرکه زورش بر دیگری بچربد نسلش ادامه می‌یابد؟ حالا که ما نه به ارزش‌های حیوانی پایبندیم نه ارزش‌های انسانی، بهتر نیست آنچه به آن نزدیک‌تریم را برگزینیم شاید اتفاق بهتری در جهان بیفتد.

*کتاب ص ص م ازمرگ تا مرگ، عباس نعلبندیان

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط