- جدیترین مطالب
احساسرضایت
ساعت ۶ صبح سومینروزپاییزه. تو زودتر از همیشه بیدار شدی. از رختخواب بلند میشی. از پلهها پایین میآی.در رو که دیشب به سختی بسته بودی
وقتی مادرِِخانه بیمار میشود
آخرین باری که اینطوری بیمار شدم زمانی بود که کرونا آمدهبود و هنوز در ایران اعلام نشدهبود. مرگ را به چشمم دیدم. از حوالی ظهر
چراغ من کو؟
امروز یکشنبه است و من از روز چهارشنبهی هفتهی پیش حتی یک خط هم ننوشتهام. یعنی فرصت خلوتکردن و نوشتن پیش نیامدهاست. دیروز سه پومودورو
ادامه می دهی یا چی؟
برایم خیلی سخت است که دقیقا بگویم می خواهم چه تصمیمی بگیرم. اصلا چه تصمیمی باید بگیرم.دو کفه ی ترازو آنقدر وزنشان به هم نزدیک
جسدهایی که بو نمی گیرند، فقط جا اشغال می کنند
صبح که از خواب بیدار شدم، روی صندلی کنار میز کارم نشسته بود. از دستشویی که برگشتم لبهی تختم بود. وقتی خواستم صفحات صبحگاهی را
بیا عبور کنیم
Passiamo یک عبارت ایتالیایی که اینطور معنی میشود: بیا عبور کنیم. این دقیقا همان نقطهای است که حالم آنجا خوب است: تقاطع زمین
- دربارهمن
بخشهای سایت من:
- احساسات (۱۱)
- توسعه فردی (۲۰)
- چیزی شبیه شعر (۱)
- داستان آموزشی (۵)
- داستان کوتاه (۱)
- عادت های اتمی (۱)
- کلمه برداری (۱)
- مرور کتاب (۳)
- مصاحبه (۱)
- معرفی (۲)
- مقاله (۱۸)
- نوشتههای من (۱۳)
- وقتی حالم بد بود. (۱)
- یادداشت های روزانه (۱۳)
آرشیو ماهانه
- اردیبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- فروردین ۱۴۰۳ (۳)
- اسفند ۱۴۰۲ (۵)
- بهمن ۱۴۰۲ (۳)
- دی ۱۴۰۲ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۲ (۹)
- آبان ۱۴۰۲ (۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۵)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱۲)
آخرین نظرات: