راه تازه‌ای پیدا شد| راه‌کارهایی برای بروز احساسات

فیلم تمام شده بود و پر از هیجان و احساس بودم. دلم می‌خواست با کسی درباره‌اش حرف بزنم. از احساسم بگویم. از فیلم و اتفاقی که افتاده بود. از نظراتم. فقط کافی بود شماره‌ی مونا را می‌گرفتم. آن‌وقت ساعت‌ها حرف می‌زدیم. نمی‌توانستم داستان فیلم را لو بدهم چون او هم قرار بود فیلم را ببیند. به خودم نهیب زدم. تلفن را دور کردم و گفتم خب می‌فهمم که پر از احساس و هیجان شده‌ای. دوست داری این همه احساس را که دررونت فوران کرده به اطراف بپاشی. آتش فشان بیدار شده و می‌خواهد فعالیت کند، ولی اگر بخواهی شکل دیگری از بیان را تجربه کنی، چه کاری از دستت برمی‌آید؟ اگر بخواهی درباره‌اش حرف نزنی و کمی ساکت باشی، به نظرت چطوری می‌توانی این همه احساس و هیجان را خالی کنی تا آرام بگیری؟

وقتی احساساتم بالا می‌زند باید جوری تخلیه‌اش کنم. راه‌های قبلی حرف‌ زدن بود. ذوق‌زده شدن بود. فریاد کشیدن بود. ولی اگر بخواهی راه جدیدی برای آرام‌کردن جانت پیدا کنی، آن چه راهی ست؟ خیلی وقت بود که هوس کرده بودم مُهری بسازم و با مُغار* کار کنم.

از لابه‌لای عکس‌هایی که قبلن پرینت گرفته بودم گل رزی را انتخاب کردم و روی ورق لینو چاپ زدم. دست به کار شدم. مغار را برداشتم و دور طرح را خالی کردم. تخلیه شدم. آرام گرفتم. سبک شدم. مونا زنگ زد. گفتم که فیلم آتش‌سوزی را بببین. عالی‌ست. گفت چرا؟ گفتم فقط ببین. من پا به دنیای جدیدی گذاشته بودم. راهی غیر از حرف‌زدن برای تخلیه‌ی هیجاناتم پیدا کرده بودم. این راه می‌تواند برای هرکس متفاوت باشد. می‌تواند با پیاده روی اتفاق بیفتد. با خوردن. گل کاشتن. نوشتن. کتاب خواندن. نقاشی کشیدن.

وقتی قرار باشد راه تازه‌ای غیر از حرف‌زدن پیدا کنی، گزینه‌ها بسیار می‌شوند. فقط کافی‌ست کمی دندان سر جگر بگذاری و نخواهی دم‌دستی‌ترین راه را انتخاب کنی. دانشمند احساس شدن یعنی پا گذاشتن به عمیق‌ترین و درونی‌ترین لایه‌های احساس. آن وقت می‌توانی ریشه هارا بشناسی. می‌توانی به سرچشمه راه پیدا کنی. ببینی که چرا تو از احساس پر شدی؟ لازم نیست سراغ راه‌های کنترل خشم بروی فقط کافی‌ست وقتی خشمگینی فرصتی برای سکوت پیدا کنی. نه اینکه خشمت را روی دیگری بالا بیاوری و بعد که آتش‌فشان خاموش شد، خرابی‌ها را ببینی. قرار نیست همیشه تخلیه هیجان برای دیگران نمود بیرونی داشته باشد، گاهی لازم است تو از درون خالی شوی. شاید بتوانی راه به اقیانوس پیدا کنی. شاید بتوانی مواد مذاب درونت را به اقیانوس بریزی تا هم خرابی به بار نیاوری هم اسباب باروی را فراهم کنی. برای دانشمند احساسات شدن باید با خودت مرتبط شوی. کلمات تازه ای برای بیان احساست بتوانی انتخاب کنی. باید به یک دائره المعارفی وصل باشی تا به وقتش کلمه‌ای را که بهتر می‌تواند احوالت را نشان دهد بیرون بیاوری و به آن توجه کنی. آنقدر در کلمه دقیق شوی تا ریشه‌ها را نشانت دهد. ممکن است اوایل کمی گیج باشی و نتوانی کلمه‌ی مناسب را پیدا کنی، اما شرط موفقیت استمرار است. وقتی کار هر روزت بشود، کم‌کم متخصص می‌شوی.

*مغار وسیله‌ای با دسته‌ی چوبی‌ست که در خراطی و منبت‌کاری‌ استفاده می‌شود.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط