توسعه فردی با این ۳ قدم آغاز می‌شود

لئو برنت “نابغه‌ی تبلیغاتی “می‌گوید: «نگرانی اصلی من این نیست که تبلیغات مردم را گمراه کند، نگرانی‌ام این است که تبلیغات‌چی‌ها تا سر حد مرگ مردم را خسته کنند.» این روزها تبلیغات‌چی‌های  توسعه‌ی فردی آنقدر صدایشان بلند است  که تشخیص درست و غلط حرف‌هایشان کار هر کسی نیست و نیاز به مدت زیادی مطالعه و تحقیق دارد. بازاری‌ست که صدای هرکس بلندتر باشد، پیروانش بیشتر است و مدعیانش پول‌های هنگفتی از این طریق به جیب زده‌اند. حتمن صدایشان به گوش شما هم رسیده است و ممکن است از شدت بمباران اطلاعاتی دچار پریشانی و سردرگمی شده باشید. برای نجات از این سردرگمی و هیاهو باید بدانید که کجا هستید و چه می‌خواهید. در ادامه قدم‌هایی که در آغاز توسعه فردی لازم است بردارید را برایتان بازگو می‌کنم.

۱

توسعه فردی به کدام نیاز شما پاسخ می‌دهد؟

وقتی سوار ماشین توسعه‌ی فردی می‌شوید، اگر درک درستی از مقصد نداشته باشید، مثل این است که یک روز صبح از خانه بیرون می‌آیید، ماشین می‌گیرید ولی نمی‌دانید به کجا می‌خواهید بروید. تهران پر از خیابانها، پارک‌ها، پاساژها، شرکت‌ها، موزه‌ها، هتل‌ها و غذاخوری‌های مختلف است. اگر ندانید چه نیازی دارید، چطور می‌توانید مقصدتان را مشخص کنید؟ آیا گرسنه هستید و نیاز به غذا دارید؟ خسته هستید و نیاز به استراحت دارید؟ یا دلتان تفریح می‌خواهد و نیاز به گشت‌وگذار دارید؟(در تفریح هم می‌توان به مقصدهای مختلف فکر کرد. مثلن از مکان‌های قدیمی خوشتان می‌آید، یا دلتان می‌خواهد به موزه‌ی هنرهای معاصر بروید، یا هوس سینما رفتن به سرتان زده و دلتان یک فیلم خوب می‌خواهد، یا دوست دارید به خاطر تعریف‌هایی که شنیده‌اید، به کوه‌های اطراف تهران سر بزنید) می‌بینید؟ در همین گشت‌وگذار و نیاز به تفریح ساده چقدر تنوع وجود دارد؟ از بلندی جمله‌ای که برایتان نوشتم خسته شدید؟ ندانستن مقصد با شما همین کار را می‌کند.

حالا فکر کنید ندانید چه می‌خواهید و به کجا باید بروید. با یک تاکسی آنقدر در خیابان‌های تهران پرسه می‌زنید که دست آخر گرسنه و تشنه و خسته با احساس سردرگمی و گیجی و کلافگی در یکی از خیابان‌ها بدون بنزین، متوقف می‌شوید و هنوز چیز دندان‌گیری نجُسته‌اید.

پس اولین قدم در توسعه‌ی فردی تشخیص نیاز است. کدام ناکارمدی شما را به توسعه‌ی فردی‌ رسانده است؟ در عزت‌نفس دچار مشکل هستید؟ روابط خوب و تاثیرگزاری ندارید؟ بهره‌وری پایینی دارید ؟ زمان‌بندی در کارهایتان درست از آب در نمی‌آید؟ همه‌ی اینها و هزاران مساله دیگر در زیر شاخه توسعه‌ی فردی قرار می‌گیرند. پس بهتر است با کشیدن یک خوشه مسئله‌ی خودتان را پیدا کنید تا در پی رفع نیازتان باشید.

۲

چشم‌انداز شما در توسعه فردی‌تان چیست؟

حالا که نیاز خودتان را متوجه شدید و فهمیدید در کدام شاخه باید حرکت کنید، بدون چشم‌انداز، رسیدن به مقصد اگر بگویم ممکن نیست، خیلی سخت و طاقت فرساست. وقتی درک درستی از هدف و مقصدتان نداشته باشید، نمی‌توانید مسیرتان را درست انتخاب کنید. در انتخاب ابزار و راهبرد دچار مشکل می‌شوید و نمی‌توانید بنا به شرایطتان مسیری را که برایتان سهل و آسان است انتخاب کنید. مثلن گرسنه‌اید و نیاز به غذا دارید، اگر ندانید معده‌ی شما با چه غذایی سازگار است یا جیبتان کفاف چه مبلغ هزینه برای رستوران را دارد و کیفیت رستورانی که می‌خواهید در آن شکمتان را سیر کنید در کدام درجه است، باز سردرگم می‌شوید و دست آخر ممکن است سرخوردگی و پشیمانی، احساس بعد از رفع گرسنگی باشد. تصور درست از مقصد حکایت همان شعر مولوی‌ست که می‌گوید:

 روزها فکر من این است و همه شب سخنم/ که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود؟/ به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم

شوق و استمرار در رسیدن به مقصد سوخت توسعه‌ی فردی ست. اگر درک و تصویر درستی از مقصد نداشته باشیم، انگار که ماشین لوکسی سواریم که بنزین ندارد.  برای ماشین بدون بنزین لوکس و غیرلوکس چندان فرقی نمی‌کند، چون درهرحال راه نمی‌رود و جنبه‌ی تزئینی دارد.

۳

توسعه‌ی فردی حلزون وار اتفاق می‌افتد

عجله در پیشرفت همان اندازه خطرناک است که سرعت غیر مجاز  در اتوبان می‌تواند برای خودتان و دیگران خطرساز شود. نمی‌شود که امروز برای توسعه‌ی فردی‌تان قدمی بردارید و توقع داشته باشید که طی یک هفته یا یک ماه مساله‌تان به کلی حل شود و شما خوشحال و سرمست سراغ موضوع جدیدی بروید. برای توسعه‌ی فردی صبر ایوب و عمر نوح لازم دارید. پس بی‌خودوبی‌جهت خودتان را با شتابزدگی سرخورده نکنید، چون حرکت در این مسیر حلزون‌وار است و به کندی پیش می‌رود. یعنی اگر شما نخواهید یک شبه ره صدساله را بپیمایید، می‌توانید امیدوار باشید که در این مسیر به موفقیت برسید. از آنجا که توسعه‌ی فردی با روان ما سروکار دارد و ما طی سالیان طولانی عمرمان، به خاطر آموزش‌های خانواده و مدرسه و جامعه دچار مشکلات مختلف شده‌ایم و پیش‌نویس‌هایی داریم که ناخودآگاه طبق آنها عمل می‌کنیم، دچار طرحواره‌هایی هستیم که قبل از خودمان برایمان تصمیم می‌گیرند، تغییر همه‌ی اینها نیاز به ممارست و انعطاف و خودباوری و پذیرش خویشتن دارد.

 

جمع‌بندی:

قبل از اینکه صدای بلند تبلیغات‌چی‌های توسعه‌ی فردی گوشمان را کر کند و قدرت فکر و انتخاب و تصمیم آگاهانه را از ما بگیرد، بهتر است با خودمان خلوت کنیم. نیازمان به توسعه‎‌ی فردی را بسنجیم و بدون اینکه کورکورانه در پی بلندترین صدا راه بیفتیم، آدم‌هایی را پیدا کنیم که از انرژی‌شان برای بالابردن کیفیت آموزششان استفاده می‌کنند نه بلندتر کردن صدای تبلیغاتشان.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط