با جوزدگی‌مان چه کنیم؟

تصمیم عجولانه گرفتید؟ مثل آهو در عسل گیرافتادید؟ قولی دادید که در خلوتتان از آن پشیمان هستید؟ همه‌ی اینها می‌تواند از عواقب جوزدگی‌ باشد. پشیمانی دارد. ممکن است شما را به دردسرهای بزرگی بیندازد. گاهی‌اوقات همین جوزدگی استعداد آن را دارد که یک تنه زندگی‌تان را به باد بدهد و شما را از کرده و نکرده‌تان پشیمان کند. می‌خواهم از تجربیات زیسته‌ی خودم بگویم و راهکارهایی برای مبارزه با این غول بی‌شاخ ودم به شما پیشنهاد دهم تا به آرامشی ابدی برسید.

۱

محل گربه هم به آن نگذارید

بله. فقط کافی‌ست هرزمان که دچار جوزدگی شدید، بی‌آنکه محل گربه به این احساس بگذارید، به روندزندگی‌تان ادامه بدهید و کاری را انجام دهید که همیشه در چنین موقعیتی انجام می‌دادید. چند‌وقت پیش در یک فایل مدیتیشن شنیدم که در زمان مراقبه و مدیتیشن اگر فکری به سراغتان آمد، بی‌آنکه به آن توجه کنید اجازه دهید آرام از کنارتان عبور کند وشما همچنان به مراقبه‌تان ادامه دهید.

می‌شود با احساس جوزدگی همین برخورد را داشت. ولی این کار یک پیش شرط دارد و آن هم درک حضور مداوم است. باید هرلحظه با احساستان در ارتباط باشید و خودتان را از بالا ببینید. آن‌گاه شما اسیر احساساتتان نمی‌شوید و می‌توانید با وجود اینکه آنها را می‌بینید، مدیریتشان کنید تا منجر به تصمیماتی نشود که پشیمانی در پی دارد.

۲

آن را به عنوان یک احساس بپذیرید و در کنار خود قبولش کنید

خب می‌بینم که نتوانستید به احساس جوزدگی محل گربه نگذارید و روبه‌رویتان نشسته و با چشمان وق‌زده‌اش به شما چپ چپ نگاه می‌کند. حالا چاره‌ای جز پذیرش ندارید. مجبورید حضورش را به رسمیت بشناسید و جایی در وجودتان برایش باز کنید تا به زندگی نکبتی‌اش ادامه بدهد. البته بهتر است این را هم بدانید که این احساس شکم گرسنه‌ای دارد که اگر نیازِ در پی این احساس را ببینید و سیرش کنید، به گربه‌ای رام وملوس تبدیل می‌شود که می‌توانید او را همه‌جانبه تحت کنترل خود درآورید.

مارشال روزنبرگ، کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی: « فرایند “ان. وی. سی” مشاهده‌ی رفتارهای مشخصی است که سلامت ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند. در ارتباط با آنچه مشاهده می‌کنیم، چه احساس می‌کنیم.  نیازها، ارزش ها و امیالی که احساس‌های ما را شکل می‌دهند. رفتارهای مشخصی که تقاضا می‌کنیم تا زندگی مان را غنی سازیم».

حالا می‌شود فقط با یک وعده غذای‌مناسب شکم این احساس را پر کرد تا ما را دچار رفتارهای پرخطر نکند. منظورم از غذای‌مناسب دقیقن همان نیازی است که پشت احساس شما خوابیده وگرنه با یک وعده غذای اشتباه می‌توانیم نسخه‌ی پرونده را در هم بپیچیم و فرصت‌های ‌بعدی را بسوزانیم.

۳

او را مثل کودکی نوپا در آغوش بگیریم و دست‌نوازش به سر و گوشش بکشیم

از شما می‌خواهم زمان‌هایی را به یاد بیاورید که احساس جوزدگی برایتان خیر و نیکی در پی داشته و شما را به جهان تازه‌ای وارد کرده است. وقتی که از پله‌های یک موسسه‌ی آموزش موسیقی بالا رفتید و به خاطر جوزدگی د رکلاس نوازدگی ساز موردعلاقه‌تان ثبت‌نام کردید. خلوت‌هایتان از صدای ساز پر شد و زندگی‌تان رنگ گرفت.

یا زمانی که از سر جوزدگی قبول کردید که مهمانی دوستتان را در خانه‌تان برپا کنید و با افرادی آشنا شدید که مدت‌ها آرزو داشتید با آنها به گفت‌و‌گو بنشینید.

یا وقتی که قبول کردید پس‌اندازتان را که برای کار مهمی‌ کنار گذاشته‌بودید، به دوستی که خوش‌قول نیست قرض بدهید و چند ماه بعد چندبرابرش از راه دیگری به حسابتان واریز شد. پس لطفن با این احساس کمی مهربان‌تر رفتار کنید و او را در آغوش بگیرید، چرا که مثل هر احساس دیگری می‌تواند کارکرد مثبت و منفی داشته باشد و نباید به خاطر چند مورد منفی که تبعات سنگینی در ادامه داشته، فرصت زندگی کردن را از او دریغ کنید.

جمع بندی:

از جوزدگی گریزی نیست و نمی‌توانیم در بین حدود هشت میلیارد جمعیت کره‌ی زمین کسی را پیدا کنیم که هیچ وقت به این احساس مبتلا نشود. پس بهتر است راهکارهای پذیرش و مدیریت آن را بیاموزیم و نیاز پشت این احساس را پیدا کنیم تا در بزنگاه حادثه با کم‌ترین غافلگیری توسط خودمان مواجه شویم و بتوانیم کمترین احساس پشیمانی و ناتوانی را تجربه کنیم.

 

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط