کلمه‌برداری و یادداشت‌نویسی با رمان شب‌هول

«حائل-فرورفته-مضراب-لرزان-اعماق‌گلو-بوی‌ماندگی-کهنگی و اندوه-روح-کوک-صدایش گم شد- زلال-زمزمه‌ای مویه‌وار-شادمانی-رها-تنفسی ناموزون-بی‌هدف-پرسه-بوی‌نا-خرت و پرت-هوای تاریک و روشن-محفوظ»

در اعماق‌گلویم بوی‌ماندگی و کهنگی حس می‌کنم. بویی که از روحم با زمزمه‌ای مویه‌وار بالا می‌زند و مرا به تنفسی ناموزون دچار می‌کند.

در خرت و پرت‌هایم صدایی گم‌کرده‌ام. صدایی رها، که در شادمانی فرورفت  و دیگر برنخواست. صدای‌ساز ناکوکی که در غمی لرزان گم‌شد.

هوا تاریک و روشن است و مضراب نفس‌هایم کم‌کم زلال می‌شود. می‌خواهم خودم را از اندوه محفوظ بدارم، پس بین خودم و دنیا حائل می‌شوم تا بی‌هدف در اعماق روحم پرسه نزنی و بوی نایت در صدای گم‌شده‌ام جا نماند.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط